به تارنمای جــارچــی خوش آمدید


هر گردویی گرد است ، اما هر گردی گردو نیست ، همه طنزها خنده دار است ولی هر نوشته خنده داری طنز نیست .

Thursday 27 December 2012

راز بقای جمهوری اسلامی فراموشکاری مردم ایران است

از چرچیل می پرسند: چرا تا آنسوی اقیانوس هند می روید و دولت استعماری هند شرقی را درست می کنید! اما بیخ گوشتان، ایرلند شمالی را نمی توانید تحت سلطه درآورید؟
چرچیل می گوید: " ما دو ابزار مهم نیاز داریم که در ایرلند نداریم
می گویند آن دو چیست؟
چرچیل پاسخ می دهد: اکثریت نادان و اقلیت خائن
 
 
جهل ونادانی تنها در نداشتن شعور اجتماعی ویا فقرتحصیلی نیست بلکه فراموشکاری  ، بی تفاوتی  وعدم اتحاد از متون اصلی جهالت محسوب میشه
مردم ایران همواره از محجوب ترین ملل دنیا بوده و هستند ،مردمی که سختی های بسیاری را به جان خریده و همچنان میخرند ودم بر نمیاورند ،هر روز تورم ،هر روز بیکاری ، هر روز کاهش مزایا وهرروز موضوعی جدید، ولی همچنان همانند سروی استوار در برابر این مشکلات کمر خم نکرده
 ،
 از بستر رود فراط گرفته تا کاروانهای راهیان نور ، از ارگ بم گرفته تا ورزقان از هواپیماهای شکسته در آسمان  گرفته تا قایق های غرق شده در دریا و از اعدامیان گرفته تا جنایت در پلیس فتا ، سالهای سال است که بارها وبارها شاهد از دست دادن عزیزانشان بوده و هستند وهمچنان دم بر نمیاورند
 
اینها تمام چیزهای فراموش شده توسط مردم نیستند و نخواهند بود ،مردمی که روزی برای افزایش ده تومانی بنزین  ، پمپ بنزین آتش میزدند وامروز دعا میکنند قیمت بنزین به هزار وصد تومان نرسد، ما همان مردمی هستیم که به فرمان خدا وبه خاطر نجات زندانیان ایران تیشه به ریشه حکومتی 2500 ساله زدیم وحتی مهلت اصلاحات ندادیم یکصدا فریاد زدیم مرگ بر دیکتاتور و امروز تنها نظاره گر مسابقه طناب کشی میان طلاب عمامه به سر ، بر سر  میز ریاست کشوریم  ،دیروزرا با وعده نفت بر سر سفره مردم گذراندیم وامروز تنها چشم براه وعده نانی در سفره ها ماندیم،دیروز به جرم اهانت خیابان بستیم وامروز ترس برگذاری مراسم چهلم فرزندانمان را داریم وهزاران هزار مورد که من نیز فراموش کردم

این چنین مردم محجوبی هستیم ما ملت ایران

   فریاد
 
 
 
  


Monday 17 December 2012

خانواده های در بند


بدیهی است که دیدن هر انسانی در بند قلب همنوعانش را به درد می آورد ولی آنچه بیش از این موجبات ناراحتی انسانها را به وجود می آورد عدم توازن درجایگاه هایی است که به طور خودکار پیداکردن ذره ای از اصول اخلاقی در آن کاری بس دشوار است
چندی پیش مهدی هاشمی فرزند چهارم آقای علی اکبرهاشمی رفسنجانی به ایران بازگشت ،ایشان که به ادعای حاکمیت فراری محسوب میشد وبه ادعای پدر درحال تحصیل در انگلستان بود ،پس از بازگشت در همان ابتدا به ساکن و در فرودگاه با بیان اینکه در جلوی رسانه ها همه چیز را بازگو خواهند کرد ،نگاه کنجکاوانه رسانه های داخلی وخارجی  را به خود متمرکز کرد
انتشار فایلهای صوتی
نیک آهنگ کوثر که پیش از سال 1380 در هفته نامه مهر فعالیت میکرد ،توسط روح الله زم در سازمان بهینه سازی مشغول به کار شد و توسط ایشان که خود در سال 1381 بهینه سازی را ترک کردند با مهدی هاشمی آشنا شد ، نیک آهنگ کوثر نیز در تیرماه 1382 از ایران خارج شد ،لذا دوستی پایدار وپیوند ناگسستنی عجیب وغریبی که در این دوسال میان او ومهدی هاشمی ایجاد شده بود به جایی میرسد که پس از اتفاقات اخیر تعجب بانی این آشنایی را نیز در بر داشته ،ارتباطی که گفته میشود قدمتش به ده سال  میرسد!!!! در هر صورت دست تقدیر است وبس
لینک مصاحبه روح الله زم با رادیو کوچه
 
ولیکن حرفهای مهدی هاشمی البته بهتر است بگوییم مکالمه هایی که رکوردش قطعا هدفمند بوده بیشتر بوی تهدید وتحقییر میداد تا افشاگری ومشخصا با هدف آزاد سازی وشاید هم کمی زهرچشم گیری انتشار یافته بود ودر اوضاعی که رهبر انقلاب تاکید بر حفظ آرامش وامنیت برای بهتر برگذار شدن انتخابات آینده نیز دارد و مخالف کش دادن مطالب است ناخودآگاه افکار آدم را به نقشه ای مهندسی شده برای تبرئه متهمی که همجرمانش (کارمندانش) همچون امیر علی آقایاری مجرم شناخته شده ودر حال گذراندن 7 سال حبس تعزیری در زندان قزل حصار معطوف میکند، به راستی مگر امکان پذیر است ،به یاد دارم امیر علی آقایاری که تنهایکی از  کارمندان مهدی هاشمی بود حتی از سپردن وثیقه ده میلیارد تومانی برای آزادی موقت تا زمان تشکیل دادگاه نیز محروم بود ، وتنها یک ماه پس از ابلاغ حکم به او بدون دلیل محروم از ملاقات و همچنین به زندان قزل حصار انتقال شد ،اما امروز میشنویم که مهدی هاشمی با سپردن اجاره نامه منزل پدری( بخاطر دارم که آقای رفسنجانی داشتن هرگونه اموال شخصی را تکذیب کردند واظهار به اقامت در منزلی استیجاری کردند)  وتامین وثیقه ده میلیارد تومان آزاد میشودآن هم در مقایسه با زندانیان سیاسی پس از مدت زمان بسیار اندکی که همچون مدت یک تور مسافرتی میباشد .که البته آن هم بعید است که بتوان مدت بازداشت نامگذاری کرد
در هر صورت آزادی ایشان مبارک ایشان وخانواده شان باشد اگرچه همچنان بر اینکه تمامی این سناریو را نقشه ای مهندسی شده وهوشمندانه میدانم
مسئله ای که میخواهم به آن بپردازم این است ،جناب آقای هاشمی که تعداد زیادی از زندانیان از صدقه سری حضرت عالی در حال گذران دوران حبس های بلند مدت وبی ملاقاتی میباشند ، آیا نمیتوانید کمی در گوش دوستانی که در امر آزادی شما دخیل بودند نجوایی کنید بلکه مادرانی دیگر که آرزوی دیدار فرزندانشان را دارند بتوانند ولا برای یک روز هم که شده فرزندان خود را ببینند ؟ مادرانی که نمیدانند آیا تا پایان زندگی خود فرصتی برای دیدار مجدد فرزندان خود دارند یا خیر
 
شباهت زیادی میان عکس های این خانواده ها با عکس خانوادگی شما وجود دارد والبته تفاوت هایی ناچیز ،شباهت در مادرانی است که شوق دیدار فرزند دارند وتفاوت ها نیز نیاز به گفتن ندارد
 
اگر جای شما بودم که جای شکرش باقیست که چنین نیست سناریوی خود را بانام فرار از زندان 2 به کارگردان معروف امریکایی میفروختم تا بتوانم منزلی در شان پدر خود حداقل رهن کنم وبه جهانیان نشان دهم که چگونه حقوق بشر در ایران رعایت میشود ،اگر چه ساخت این فیلم تنها با هنرپیشگی جناب عالی وزیردستانتان میسر میشود،
 
         پیروز باشید وجاویدان
  اگرچه مردانگی از هر دو بهتراست
  فریـاد
  
     
 
 

Saturday 1 December 2012

زن = نیمی از بیضه یک مرد

نقض حقوق بشر و اللخصوص نقض حقوق زنان با جمهوری اسلامی بدعتی پایان ناپذیر دارد تا جایی که فشار های جامعه بین المللی حتی ذره ای از این بحران را فصل نکرده ، شاید پیشینه این تبعیض ها به پیش از تولد جمهوری اسلامی نیز برگردد واز زمان ورود اسلام به ایران باشد ولی شدت گرفتن وافراط جمهوری اسلامی در اجرای قوانین قرآنی و لقاح قانون اساسی با قوانین اسلامی  در زمان حیات جمهوری اسلامی کتمان ناپذیر است ، تا جایی که پس از هزارو چهارصد سال همچنان شاهد اجرای قوانینی در ایران هستیم که نه تنها با قوانین بین المللی در تناقض است بلکه نفاق شدیدی با قوانین قرآنی نیز دارد ، برای تفسیر قوانین ایران اللخصوص در مورد مواردی که مربوط به زنان میباشد بارها قرآن را با تفاسیر متعددی خوانده ام ولی نکته مهم در اینجاست که تناقض شدیدی حتی میان قوانین قرآن وقوانین جمهوری اسلامی وجود دارد ،قوانینی که سالهاست جمهوری اسلامی با زدن قرآن بر سر نیزه اش همچوم امرو آس در تلاش توجیح افکار عمومی بوده است
در اینجا تنها برخی از این قوانین برای مثال آورده شده
 
قانون 300 قانون مجازات اسلامی: خونبهای قتل زن مسلمان ،چه این قتل عمد باشد وچه غیر عمد 50 شتر است
قانون435 خونبهای قطع بیضه چپ یک مرد مسلمان66 شتر و خونبهای بیضه راست 34 شتر میباشد وخونبهای هردوبیضه 100 شتر میباشد . تبصره: فرقی در این میان بین بیضه پیر وجوان و. کودک بالغ وعنین وسالم نیست
 
در نتیجه میتوان با نگرش به این قوانین تنها یک نتیجه گیری کرد که از دید قوانین جمهوری اسلامی ارزش یک زن مسلمان ایرانی ،حال میخواهد تحصیل کرده باشد ،پزشک باشد ،مادر چندین فرزند ویا مهندس وحقوقدان و... باشد،در هرحال نصف ارزش بیضه یک مرد مسلمان است ،حال آن بیضه میتواند بیضه یک جوان سالم باشد ویا بیضه چروک یک پیرمرد فرسوده
علت اصلی این امر شاید آمدن آیه 34 سوره نسا میباشد که در این آیه میگوید زن ومرد درتمام قوانین مدنی مساوی نیستند ،گرچه در این آیه نیز نشانه هایی از ابهام رویت میشود چرا که به طور دقیق میگوید:چرا که خداوند افراد بشر را غیر متساوی آفریده و بعضی را به بعضی دیگر برتری داده


تفسير جلالين وجه تفضيل مرد را بر زن، عقل و علم و ولايت گفته است( ولی آیا حقیقتا در زندگی روزمره وامروزی اینگونه است) ویا میتوان گفت که به گونه ای تاریخ مصرف این عقاید اشتباه به سر آمده

و اما ماده 63 قانون مجازات اسلامی بخش حدود: قانون بحث بر انگیز سنگساردر مورد زنا ، زنا جماع مرد با زنی است که ذاتا به او حرام است ،ولی مسئله اثباط این قانون است . در بی محتوایی این قانون بحثی نیست اما نکته جالب این است که اثباط زنا تنها با شهادت 4 نفر مسلمان (با اشاره به قوانین شاهد در اسلام ) ویا اقرار صریح فرد اثباط پذیر است ،با توجه به شرح قانون زنا که میگوید حتما میبایست کل آلت تناسلی مرد درتمامی آلت تناسلی زن دخول کرده باشد ،فکر میکنم پیدا شدن تعداد شهود در آن مکان کمی با عقل مغایرت داشته باشد واقرار طرفین نیز خارج از منطق است،پس با کمی تامل به این واقعیت نیز میتوان پی برد که رژیم جمهوری اسلامی جدا از زیر پای گذاشتن حقوق زنان در بدنه خود ، در اعمال قوانین نیز ناقض حقوق بشر و زنان است

حجاب اجباری ، مجازات همجنسگرایان زن ، حق الارث نیمی از یک مرد،ممنوعیت خروج زنان مجرد ودهها مورد دیگر اینها تنها قسمت کوچکی از نقض حقوق بشر وتبعیض در مورد زنان است ،زنانی که مادر مردان همان جامعه هستند

تقدیم به مادران وزنان در بند در وطنم که از ملاقات با عزیزانشان هم محرومند ،هنوز نفهمیدم اگر زن اینقدر موجود عاجزی است پس چرا اینقدر از او واهمه دارید که حتی ترس از آزادیش دارید

فریاد

 
.