به تارنمای جــارچــی خوش آمدید


هر گردویی گرد است ، اما هر گردی گردو نیست ، همه طنزها خنده دار است ولی هر نوشته خنده داری طنز نیست .

Wednesday 26 September 2012

دوروزپیش مجلس گه خورد دیروز رامین کتک خورد فردادیگه لابد نوبت آقاست

این بخور بخورهای دولت سالهاست که داره مردم رو آزار میده ولی اینبار دیگه علنی شروع به خوردن کردن ،مجلس کاسه کاسه ورامین مشت مشت ، سالی پرماجرا که با بخور بخورهای 3هزار میلیاردی بانکی و دله دزدی چندین میلیاردی بنیاد و اختلاس دولت و اوه ه ه مگه حالا چی شده مهم اینه که آمریکا فیلم بر ضد پیغمبر اسلام ساخته و پاپ بی عرضه سعی در سوزاندان قرآن وگم کردن اصالت مسیح داشته ،سکوت ولی امر مسلمین هم که مثل همیشه علامت رضایته ، تا وقتی سیبلی به بزرگی احمدی نژاد مجنون دارد دلیلی به سخن گفتن ندارد    ،همیشه رسم بر این بوده یادم میاد وقتی بچه بودیم یه پسر جوونی توی محلمون بود که شیرین عقل بود و از  صبح زود تا شب برای اینکه خانوادش خودشون در آسایش باشن میفرستادنش توی کوچه ،اسمش حسین بود،هر کسی تو محله حوصلش سر میرفت یا کارهایی میخواست بکنه که یا تفریح حساب میشد یا هدفدار بود وخودش نمیخواست انجام بده میرفت واز حسین میخواست اوایل یک شکلاتی ،آبنباتی ،بستنی چیزی باید رشوه میدادن ولی بعد از مدتی که میدید همه از کارهاش لذت میبرن واسمش به عنوان یک نیروی مفید داره سر زبونا میوفته دیگه بدون پاداش هم کار میکرد وبه کارش هم افتخار میکرد ،هر کسی میخواست شماره ای به دلبرش بده وخودش رویش رو نداشت حسین رو میفرستادن ،شیطنت بچه های محل حتی به حدی رسیده بود که گهگاهی اونوبرای آسیب زدن به اموال دیگران یا دستمالی کردن دختران در خیابون میفرستادن ،ولی هیچ کس شکایتی نمیتونست بکنه چون حسین شیرین عقل بود وهمه میدونستن ،ولی یواش یواش کار به جایی رسیده بود که دیگه حسین کمتر از کسی حرف شنوی داشت وخودمختار شده بود ،توی خیابون راه میرفت وخرابکاری میکرد ،همه سعی میکردند از دستش فرار کنند برایش پیرزن وزن  شوهردار ودختر بچه هیچ فرقی نمیکرد وهمه را آزار میداد بچه های کوچکتر را میزد وبه بزرگتر ها فحشهای رکیک ناموسی میداد، تا اینکه در آخر همانهایی که روزی از طریق او تفریح میکردند با گزارش کردن وضعیت او خواستار انتقال او شدند ،پس از مدت کوتاهی از طرف بهزیستی آمدند وبی توجه به اعتراض خانواده اش اورا به مرکز بهزیستی انتقال دادند ،دیگه حسین رو ندیدم، توی اون شرایط اونایی که حسین رو یاغی کرده بودند تنها کمی ناراحت بودند چون ابزارشون رو از دست داده بودند ،ابزاری رو که روزی مطیعشون یود ولی اینقدر بها داده بودند که دیگر از کنترل خودشان هم خارج شده بود وخاطره بد برای مردم عادی ماند که از جانب اون دیوانه آسیب دیده بودند ،دخترانی که شخصیتشان خورد شده بود وکسانی که کتک خورده بودند واموالشان از بین رفته بود خاطره ای بد که شاید سالها ویا تا آخر عمر همراهشان میماند
نمیدونم چرا وقتی از اولین روزهای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد کمی در رفتارهای سیاسیش تامل کردم نا خود آگاه از آن به بعد هر گاه چهره او ویا نقل قولی از او دیدم یاد حسین  می افتم 
مجنونی که دیگر فرمانبردار نیست ،روزی به دنبال محو اسرائیل از روی نقشه بود و روز دیگر هاله نور میدیدو سید خراسانی را صدا میکرد،یک روز با نگاه درچشم مردم آمار دروغ میداد وفردایش به خاطر نشستن بر روی صندلی همان مردم را به تیر 
بست، دیروز مجلس را به شکر خوری وا داشت وفردا نوبت آقاست
فریاد

No comments:

Post a Comment