به تارنمای جــارچــی خوش آمدید


هر گردویی گرد است ، اما هر گردی گردو نیست ، همه طنزها خنده دار است ولی هر نوشته خنده داری طنز نیست .

Sunday, 30 September 2012

روزی او ستاره سینمای ایران بود

بعضی موقع ها مرور خاطره برای آدمها درد آوره و گهگاهی هم بر عکس ونشاط آوره،بیشتر علاقه به نگهداری خاطرات واتفاقات خوب گذشته داریم ولی فارغ از اینکه او وقایع تلخ گذشته هست که با یاد آوری به موقع در ذهن آدمی باعث اخذ تصمیم درست بشه، گذشته ازخاصیت مرور وقایع تلخ وکسب تجربه باز هم فواید دیگه ای داره مثلا اینکه آدم ها رو فراموش نمیکنیم ،عزیزانمون رو فراموش نمیکنیم وحتی انسانیت ،انسانیت رو فراموش نمیکنیم ،ولی چه چاره که همیشه فراموش کردیم ،ملتی هستیم با خاصیت های عجیب وغریب ،بارها وبارها عزیزامون توی خیابونها وبادستان خالی دسته دسته پر پر شدند ویا دارند توی زندان سالهایی از زندگیشون رو بدون دیدار خانواده میگذرانند وما تنها بیادشون  هرزگاهی شلق شلق روی کیبورد کامپیوتر میزنیم و وجدانمون رو راحت میکنیم  ،در تمام دنیا وقتی آدم ها زنده هستند هر که باشند بهشون بها داده میشود ،و وقتی  میمیرند تنها کمی اندوه برای بازماندگان میماند وبا او به راحتی وداع میکنند ،ولی در کشور من همه چیز بر عکسه ،تا زنده ایم با هم دشمنیم ،همدیگر را فراموش میکنیم ،سراغ یکدیگر نمیرویم و... و روزی که مرگ سراغ کسی را بگیرد اگریک شخص عادی باشه که میشه اسطوره فامیل ودوست و آشنا و همه از پاک بودن وچهره معصوم واینکه در دنیا همتا نداشته ماهها حرف میزنند و گریه میکنند و امان از روزی که او چهره ای شناخته شده باشه ورزشکار ویا هنرپیشه ویا زندانی سیاسی و... مردم تا ماهها براش کامنت اشکبار میذارن واز گوشه وکنار کشور سخنان فیلسوفانه گمشده اش سالیان سال از فیسبوک و ...بیرون میاد وهزارتا هزارتا لایک میگیره ،پنج سال یکبار یادش نبودیم ولی حالا هر سال براش سالگرد توی تمام وبلاگها و فیسبوک وبالاترین و...میگیریم وشمع روشن میکنیم ،مرده پرستی قسمتی از مسلک ماشده پیش از اینکه آدم ها رو از دست بدیم باید برایشان اشک ریخت نه وقتی از ما را ترک کردند ،آن زمان دیگر کسی محتاج محبت نیست
ابولفضل پورعرب هنرمندی که روزی ستاره سینمای ایران بود مدتی است که به دلیل بیماری لاعلاج سرطان دربستر بیماریست وپس از غیبتی طولانی چندی پیش در جمع هنرمندان ظاهر شد
حداقل کاری که از دستم بر می آید این است که برایش دعا کنم 
خدایش شفایش دهد، آمین


فریاد

Wednesday, 26 September 2012

دوروزپیش مجلس گه خورد دیروز رامین کتک خورد فردادیگه لابد نوبت آقاست

این بخور بخورهای دولت سالهاست که داره مردم رو آزار میده ولی اینبار دیگه علنی شروع به خوردن کردن ،مجلس کاسه کاسه ورامین مشت مشت ، سالی پرماجرا که با بخور بخورهای 3هزار میلیاردی بانکی و دله دزدی چندین میلیاردی بنیاد و اختلاس دولت و اوه ه ه مگه حالا چی شده مهم اینه که آمریکا فیلم بر ضد پیغمبر اسلام ساخته و پاپ بی عرضه سعی در سوزاندان قرآن وگم کردن اصالت مسیح داشته ،سکوت ولی امر مسلمین هم که مثل همیشه علامت رضایته ، تا وقتی سیبلی به بزرگی احمدی نژاد مجنون دارد دلیلی به سخن گفتن ندارد    ،همیشه رسم بر این بوده یادم میاد وقتی بچه بودیم یه پسر جوونی توی محلمون بود که شیرین عقل بود و از  صبح زود تا شب برای اینکه خانوادش خودشون در آسایش باشن میفرستادنش توی کوچه ،اسمش حسین بود،هر کسی تو محله حوصلش سر میرفت یا کارهایی میخواست بکنه که یا تفریح حساب میشد یا هدفدار بود وخودش نمیخواست انجام بده میرفت واز حسین میخواست اوایل یک شکلاتی ،آبنباتی ،بستنی چیزی باید رشوه میدادن ولی بعد از مدتی که میدید همه از کارهاش لذت میبرن واسمش به عنوان یک نیروی مفید داره سر زبونا میوفته دیگه بدون پاداش هم کار میکرد وبه کارش هم افتخار میکرد ،هر کسی میخواست شماره ای به دلبرش بده وخودش رویش رو نداشت حسین رو میفرستادن ،شیطنت بچه های محل حتی به حدی رسیده بود که گهگاهی اونوبرای آسیب زدن به اموال دیگران یا دستمالی کردن دختران در خیابون میفرستادن ،ولی هیچ کس شکایتی نمیتونست بکنه چون حسین شیرین عقل بود وهمه میدونستن ،ولی یواش یواش کار به جایی رسیده بود که دیگه حسین کمتر از کسی حرف شنوی داشت وخودمختار شده بود ،توی خیابون راه میرفت وخرابکاری میکرد ،همه سعی میکردند از دستش فرار کنند برایش پیرزن وزن  شوهردار ودختر بچه هیچ فرقی نمیکرد وهمه را آزار میداد بچه های کوچکتر را میزد وبه بزرگتر ها فحشهای رکیک ناموسی میداد، تا اینکه در آخر همانهایی که روزی از طریق او تفریح میکردند با گزارش کردن وضعیت او خواستار انتقال او شدند ،پس از مدت کوتاهی از طرف بهزیستی آمدند وبی توجه به اعتراض خانواده اش اورا به مرکز بهزیستی انتقال دادند ،دیگه حسین رو ندیدم، توی اون شرایط اونایی که حسین رو یاغی کرده بودند تنها کمی ناراحت بودند چون ابزارشون رو از دست داده بودند ،ابزاری رو که روزی مطیعشون یود ولی اینقدر بها داده بودند که دیگر از کنترل خودشان هم خارج شده بود وخاطره بد برای مردم عادی ماند که از جانب اون دیوانه آسیب دیده بودند ،دخترانی که شخصیتشان خورد شده بود وکسانی که کتک خورده بودند واموالشان از بین رفته بود خاطره ای بد که شاید سالها ویا تا آخر عمر همراهشان میماند
نمیدونم چرا وقتی از اولین روزهای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد کمی در رفتارهای سیاسیش تامل کردم نا خود آگاه از آن به بعد هر گاه چهره او ویا نقل قولی از او دیدم یاد حسین  می افتم 
مجنونی که دیگر فرمانبردار نیست ،روزی به دنبال محو اسرائیل از روی نقشه بود و روز دیگر هاله نور میدیدو سید خراسانی را صدا میکرد،یک روز با نگاه درچشم مردم آمار دروغ میداد وفردایش به خاطر نشستن بر روی صندلی همان مردم را به تیر 
بست، دیروز مجلس را به شکر خوری وا داشت وفردا نوبت آقاست
فریاد

Tuesday, 25 September 2012

رعایت رژیم غذایی


بعد از اظهارت احمدی نژاد وتعیین رژیم غذایی نمایندگان مجلس ، نمایندگان هم موظف هستند مقدار مصرف شده را نشان دهند